بیماری ام اس چیست؟ و درمان بیماری ام اس

يکشنبه 20 تير 1400
10:24
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی


درمان بیماری ام اس یا بیماری مولتیپل اسکلروزیس


مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis) MS بیماری با منشأ اتو ایمیون است که سبب دمیلینه شده اعصاب گردیده و بدین ترتیب سرعت هدایت عصبی کاهش یافته و سبب اختلال در عملکرد اعضای مختلف به ویژه سیستم عصبی مرکزی می‌ شود. این بیماری شایع ترین اختلال مزمن سیستم عصبی است که منجر به ناتوانی و کاهش عملکرد در افراد جوان می شود. به عبارتی دیگر مولتیپل اسکلروزیس بیماری نورودژنراتیو دمیلینیزان سیستم عصبی مرکزی با علتی ناشناخته است. این بیماری در افرادی که از نظر ژنتیکی حساس هستند در اثر یک یا چند عامل محیطی ایجاد می شود. شواهد قابل توجهی از ناهنجاری ‌های خون محیطی، یافته‌ های مایع مغزی نخاعی و آسیب شناسی دستگاه اعصاب مرکزی، تاثیر ساز و کارهای خود ایمن را در بیماریزایی MS مطرح می کنند.



دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس




ام اس (فلج چندگانه) نوعی بیماری التهابی است که توسط سلول‌های ایمنی واسطه‌گری می‌شود. این بیماری به آکسون‌های میلین‌دار موجود در سیستم عصبی مرکزی حمله می‌کند و در نتیجه میلین و آکسون در شدت‌های مختلف تخریب می‌شود و بیش از ۳۰ درصد بیماران پس از تحمل ۲۰ تا ۲۵ سال به علت بیماری ام اس دچار ناتوانی جسمی قابل توجه می‌شوند.






علائم بیماری ام اس حمله‌های دارای علائمی است که با وقفه‌های چند ماهه یا چند ساله رخ می‌دهد و تاثیر نامطلوبی را بر محل‌های مختلفی از بدن به جا می‌گذارد. ام اس زمانی بروز می‌یابد که عامل یا رویدادی محیطی (مانند عفونت ویروسی یا باکتریایی، قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی، کمبود نور خورشید و…) توام با استعداد ارثی منجر به عملکرد نامناسب سیستم ایمنی می‌شود.






این بیماری دو میلیون و پانصد هزار نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است و بروز آن رو به افزایش است. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت شیوع مولتیپل اسکلروزیس 30 نفر به ازای 100000 در جهان می باشد.




با توجه به تقسیم بندی Kurtzke جوامع به سه دسته تقسیم می شوند:




  • مناطق با شیوع کم (کمتر از 5 مورد به ازای 10000 هزار نفر جمعیت)
  • مناطق با شیوع متوسط (5 تا 30 مورد به ازای 100000 هزار نفر جمعیت)
  • مناطق با شیوع بالا (بیش از 30 مورد به ازای 100000 هزار نفر جمعیت)



با توجه به این تقسیم بندی ایران در منطقه با خطر پایین قرار دارد اما نتایج مطالعات صورت گرفته خلاف این مساله را نشان داده است، مطالعات وسیع اپیدمیولوژیک در این کشورمان نشان دادند که شیوع بیماری MS در حدود 35 تا 45 نفر در هر صد هزار نفر بوده است و این منطقه را در ریسک متوسط تا بالا از نظر شیوع قرار خواهد داد.




بررسی های انجام شده نشان می ‌دهد که حدود 60 درصد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس زن و از این عده 78 درصد آنها متأهل هستند. شیوع این بیماری و احتمال آن در زنان سه و نیم برابر مردان است و بیشتر در سنین 18 تا 35 سالگی بروز پیدا می کند.




در طبقات اجتماعی – اقتصادی بالا با سطح تحصیلات بالا و سطح درآمد و شغل خوب، بیماری ام اس بیشتر دیده می‌شود. همچنین بیماری مولتیپل اسکلروزیس در کشورهای از نظر تکنولوژیک، بیشتر توسعه یافته فراوان تر است.



دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس



علائم بیماری ام اس چیست؟


بیماری ام اس یا مولتیپل اسکلروزیس علایم و نشانه های گسترده از قبیل:


  • اختلال حسی (مانند پارستزی)
  • علائم نخاعی (مانند اسپاستیسیتی و اختلال مثانه و جنسی)
  • علائم مخچه ای (مانند ترمور و دیس آرتری)
  • اختلال بینایی (مانند نوریت اپتیک) و …

همچنین اختلالات حسی و بینایی شایع ترین علائم بالینی در بیماران مورد مطالعه گزارش گردید.



این بیماری ازیک طرف استقلال و توانایی فرد برای شرکت مؤثر در اجتماع را تهدید می کند و از سوی دیگر پیش آگهی و دوره های غیر قابل پیش بینی آن، تأثیر بارزی بر سلامت روانی و نیمرخ روانشناختی فرد دارد.



رایج ‌ترین ابزارهای تشخیص ام اس


1. تصویربرداری سیستم عصبی مرکزی (MRI از مغز و نخاع)


2.آنالیز مایع مغزی نخاعی (CSF Analysis)


3. پتانسیلهای برانگیخته بینائی (VEP)


تشخیص ام اس یا مولتیپل اسکلروزیس ممکن است دشوار باشد و ممکن است بیماری مولتیپل اسکلروزیس را بر اساس موارد زیر تشخیص داد:



تاریخچه پزشکی و شرح حال گیری بیمار

معاینه عصبی

MRI

بررسی مایع csf: این نمونه می تواند اختلالات مربوط به مولتیپل اسکلروزیس مثل سطح غیر طبیعی گلبولهای سفید خون یا پروتئین ها را نشان دهد. همچنین می تواند به رد نمودن بیماریهای ویروسی و سایر وضعیت هایی که ممکن است ایجاد علائم عصبی نمایند، کمک کند.


تست پتانسیل برانگیختگی: این تست سیگنال های الکتریکی که مغز در پاسخ به محرک ها می فرستد را اندازه می‌ گیرد. تست پتانسیل برانگیخته ممکن است تحریک بینایی یا تحریک الکتریکی که در آن تکانه ‌های الکتریکی به پا ها یا دست ها اعمال می شوند، را به کار گیرد.



درمان بیماری ام اس به صورت تخصصی


در حال حاضر تحقیقاتی برای یافتن درمان بیماری ام اس که شامل درمان‌های مؤثرتر، بهتر، و قابل تحمل تر برای ام‌ اس عودکننده-فروکش‌کننده درحال انجام است. با توجه به تحقیقات گسترده بر روی بیماری ام اس ، درمان بیماری MS هر روز در حال پیشرفت و‌ تغییر است.



داروهای موجود درمان ام اس از نظر کاربرد به سه گروه اصلی تقسیم‌ بندی می‌شوند:


برای حملات بیماری

برای این نمونه می‌توان ازمتیل پردنیزولون تزریقی، ایمونوگلوبین داخل وریدی و تعویض خون نام برد.



برای کنترل علائم بیماری

بیش از سی داروی مختلف به این منظور به‌ کار می‌روند.


به طور مثال از آمانتادین برای درمان خستگی و از باکلوفن برای مقابله با سفتی عضلانی (اسپاسم) استفاده می‌شود.




برای کنترل سیر بیماری

از این گروه می‌توان به داروهای زیر اشاره کرد:


  • اینترفرون‌ها
  • گلاتیرامراستات
  • میتوکسانترون
  • ناتالی زوماب
  • فینگولیمود


درمان علامتی

شامل درمان علائم بیماری نظیر ضعف عضلانی، اسپاستیسیتی، احساس درد، اختلال حس موقعیت، آتاکسی، لرزش، دیس آرتری، اختلال دید، سرگیجه، اختلال عملکرد مثانه و روده، اختلال جنسی، افسردگی، اختلالات شناختی و خستگی.



شل کننده های عضلانی: باکلوفن و تیزانیدین داروهای خوراکی برای سفتی عضلات هستند. باکلوفن اغلب ضعف پا ها را تشدید می کند. بنظر می رسد تیزانیدین اسپاسم عضلانی را بدون احساس ضعف در پاها کنترل می کند، ولی ممکن است با خواب آلودگی یا خشکی دهان همراه باشد.



دارو های کاهش دهنده کوفتگی: به منظور مقابله با کوفتگی، می توان یک داروی ضد افسردگی، داروی ضد ویروسی آمانتادین یا داروی ضد نارکولپسی بنام مودافینیل تجویز کرد. همه این ها به واسطه خصوصیات محرکشان عمل می کنند.



درمان پیشگیری کننده

خط اول درمان شامل داروهای اینترفرونهای بتا- گلاتیرامراستات (Glatiramer-acetate) – تریفلونامید (triflunomide) – دی متیل فومارات (dimethyl fumarate) می باشد. همچنین خط دوم شامل دارو های فینگولیمود(fingolimod) – تای سابری (tysabri) است و نیز خط سوم درمان شامل دارو های ریتوکسیماب (rituximab) – اسرلیزوماب (ocrelizumab) – کلادریبین (cladribine) – آلمتوزوماب (alemtuzumab) است.



درمان حملات

کورتیکواستروئید ها: پزشکان بیشتر موارد دوره ی کوتاهی از کورتیکوستروئید های خوراکی یا وریدی را برای کاهش التهاب در بافت عصبی و کاهش دوره شعلهور شدن بیماری به کار می گیرند. با وجود این، مصرف طولانی این داروها ممکن است عوارض جانبی مثل پوکی استخوان و فشار خون بالا ایجاد کند.



پلاسمافرز: تعویض پلاسما ممکن است در بیماران با ناتوانی ناشی از حملات شدید مولتیپل اسکلروزیس که به درمان با مقادیر زیاد استروئید جواب نمی دهند مفید باشد.



درمان آلترناتیو


فیزیوتراپی و کاردرمانی: یک فیزیوتراپیست یا کارشناس کار درمانی می تواند تمرین های تقویت عضلانی را به بیمار آموزش داده و نشان دهد چگونه وسایلی که کارهای روزمره را تسهیل می کنند بکار ببرد. این امر می تواند به استقلال فرد کمک کند.



دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس


[ بازدید : 16 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

من هم یک بیمار مبتلا به ام اس هستم

يکشنبه 20 تير 1400
10:17
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی

من هم یک بیمار مبتلا به ام اس هستم


دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است


بیماری ام اس هر روز وجه تازه ای را به من نشان می دهد.بعنوان یک دانش آموخته رشته پزشکی همواره فکر می کردم که وظیفه من دانستن اطلاعات روز در باب بیماریها و ارائه درمانهای مناسب به بیماران جهت درمان بیماری ام اس است. بی شک هنوز هم همینگونه فکر می کنم.بخصوص در مورد بیماری ای همچون بیماری ام اس که بنوعی بیماری دنیای مدرن محسوب شده و روزبروز بر جنبه های تشخیصی و درمانی آن مطالب جدیدی افزوده می گردد.بطوریکه اگر پزشک فقط مدت کوتاهی در باب آن مطالعه نکند عملا از روند درمان صحیح دور افتاده است.اما چیزی که دانشگاه به من یاد نداد این بود که یک بیماری در تعامل با فرهنگ می تواند جنبه های جدید و پیچیده ای بخود بگیرد که نتنها واکنش بیمار نسبت به بیماریش را مشخص می نماید بلکه حتی بر سیر و روند بیماری تاثیر گذار است.لذا یک پزشک برای اینکه بتواند نتیجه مناسبی از درمان خود بگیرد باید بر این موضوعات نیز واقف باشد.در نگاه کلی شاید ورود به این جزئیات جزء وظایف یک پزشک نباشد.




باید توجه داشت که برخورد صحیح با یک بیماری کاری تیمی و بینارشته ی تلقی می گردد.در واقع در کنار یک پزشک باید تیمی از روانشناسان، مددکاران، متخصصان تغذیه و انسان شناسان پزشکی باشند تا به جوانب دیگر بیماری توجه کرده و از آلام بیمار بکاهند.البته لیست کسانی که باید در امر درمان یاری برسانند به اینجا ختم نمیگردد.وقتی مقوله فرهنگ در میان باشد تعداد کارگزاران آن و کسانی که می توانند در یک امر فرهنگی موثر باشند بی اندازه است.از این رو برای تغییر یک عادت فرهنگی اشتباه در تمام دنیا کسانی که اصطلاحا به سلبریتی مشهورند به داستان ورود کرده و بخشی از این تغییر را به عهده می گیرد.این است که می بینیم هنرپیشگان یا ورزشکاران که مورد توجه تمام جامعه هستند پیش قراول بر خوردبا بیماریها یا یک عادت ناپسند و حتی گاه مسائل سیاسی می گردند.نمونه ی آن کمپینی بود که آنجلینا جولی بعد از جراحی خود جهت عمومی کردن توجه به بیماریهای پستان به راه انداخت تا توجه همه را به این موضوع مهم که می تواند سلامت جامعه را تهدید نماید جلب کند.در جامعه ما نیز کم کم این اتفاق خجسته در حال رخ دادن است.هنرمندان و ورزشکاران در حرکتهای خودجوش به موضوعاتی توجه می کنند که گاه همانند آفت دامن جامعه ما را گرفته است.




انجمن ام اس ایران


در مورد ام اس اگر چه سعی انجمن ام اس ایران بر این بوده که هنرمندان مختلفی را بعنوان سفیر ام اس معرفی نماید اما عملا حضور این عزیزان سبب تغییر در شرایط و نگرش منفی جامعه به این بیماری نشده است.نگرشهای منفی جامعه به بیماری ام اس که عمال آن را معادل با فلج شدن می داند می تواند تاثیر بسیار مخربی بر بیماران بگذارد.این مسئله نتایج نادرست خود را بر تمام جنبه های زندگی بیماران از جمله کار، تحصیل و ازدواجشان خواهد داد.بهترین و درست ترین کار این است که چنین نگرشی در جامعه عوض شود که در بالا ساز و کار این تغییر توضیح داده شد.اما هنگامی که مانند جامعه ما چنین ساز و کاری وجود نداشته باشد ما با واکنشهایی روبرو می شویم که از آنجا که درست


نیستند گاه به عواقب بسیار بدی منتهی می شوند.اکثر بیماران در چنین فرهنگ بد و نادرستی مجبور می شوند که بیماری خود را از بقیه افراد پنهان کنند.چون این گونه احساس امنیت بیشتری به آنها دست می دهد.



زندگی بیماران ام اس


آنها می توانند بدون این که کسی چیزی در موردبیماریشان بدانند به کار و تحصیل بپردازند.اما همانطور که گفته شد گاه این واکنش جنبه ای پاتولوژیک بوجود می آورد.این موضوع بخصوص در هنگام ازدواج خود را نشان می دهد.ما همیشه توصیه می کنیم که حتما قبل از آنکه وارد یک رابطه احساسی شوید بیماری خود را به طرف مقابل بگویید.متاسفانه گاهی بیماران از ترس اینکه مبادا با جواب منفی طرف مقابل روبرو شوند و یا بدلیل تجربه واکنشهای بد قبلی این موضوع را نمی گویند.بیمار این راز را پیش خود نگه داشته و وارد یک رابطه احساسی می شود.حتی بسیار پیش می رود.ازدواج می کند و بچه دار می شود.سپس ناگهان بیماری عود می کند و در اینجاست که فرد مقابل متوجه حضور بیماری می گردد.مسئله ای که در اکثر موارد با واکنشهای شدید همراه بوده است.


در اینجا بیماران که در همان ابتدای کار به توصیه های ما گوش نداده بودند دست به دامان ما پزشکان شده و از ما راه حل می جویند.راه حلی که البته در اکثر موارد بسیار دشوار بوده و گاه نیز وجود ندارد.شرایط بیمار در این مواقع کاملا قابل درک است.می گوید اگر واقعیت را می گفتم کسی با من ازدواج نمی کرد.چه کسی با یک ام اسی ازدواج می کند و …. همه ی این حرفها گرچه نادرست می باشد اما در عین حال قابل درک است.




با اینحال این رفتار بیمار را که بیماریش را به شریک زندگیش نگفته به هیچ وجه توجیه نمی کند.کاملا قابل درک است که بیماری در نظر توده مردم به یک غول بی شاخ و دم تبدیل شده است.اما همیشه این را هم به بیمارانم می گویم که کسی که شما را صرفا برمبنای یک بیماری ارزشگذاری می کند اصلا لیاقت زندگی با شما را ندارد.انسان بواسطه کلیت خود است که هویت می یابد و شناخته می شود. ارزش یک انسان را خوبی ها و بدی های او تشکیل می دهد و بیماری نه خوبی است و نه بدی، صرفا فرایندیست که در درون فرد اتفاق می افتد بدون آنکه کسی مسئول آن بوده و یا کسی از آن مبرا باشد.اما همه این واقعیتها سبب نمی شود که ما بیماریمان را از شریک آینده خود پنهان نگه داریم. بعنوان کسی که بشدت درگیر این بیماری هستم گاهی می ایستم و از دور به تمام این ماجرا نگاه می کنم.واقعا چکار کنیم که چنین اتفاقهایی نیفتد؟بهترین جواب آگاه کردن توده ی جامعه به حقیقت بیماری ام اس است.اینکه به آنها آگاهی دهیم که ام اس بهیچ وجه بیماری ترسناکی نیست و یک بیمار مبتلا به ام اس می تواند زندگی بسیار خوبی داشته باشد. می تواند ازدواج کند. بچه دار شود.




بگوییم که بیماری ام اس بیماری ای در کنار سایر بیماریهاست. وقتی جامعه به چنین آگاهی ای برسد دیگر لازم نیست که بیماری خود را از همگان پنهان کنیم.پر واضح است که در غیر این صورت این سیکل معیوب ادامه خواهد یافت و توصیه ما پزشکان نیز به بیماران این خواهد بود که جز در موارد لازم همچون همین مقوله ی ازدواج، بیماری خود را به هیچ کس دیگر نگویید چون این گفتن صرفا تبعات بسیاربدی را برای شما بدنبال خواهد داشت.یکی راه موثر برای شکستن تابوی این بیماری در جامعه ورود هنرمندان و هنرپیشگان وکسانی است که جامعه به آنها توجه دارد و از آنها الگو می گیرد.



تبدیل بیماری به یک فرصت

اگر هنرمندی به یک بیماری مثل ام اس دچار است می تواند این بیماری را به یک فرصت تبدیل کرده و از نفوذ خود برای از بین بردن این تابو استفاده کند.به همه اعلام کند که من به این بیماری مبتال هستم و دارم بخوبی زندگی می کنم و راه برخورد درست با این بیماری نیز این موارد است. متاسفانه همانطور که گفته شد چنین چیزی در جامعه ما رخ نداده است.من بلا شخصه بعنوان پزشکی که بطور اختصاصی به این بیماری می پردازم به تمام عزیزانی که از بیماری ام اس و بار روانی ناشی از تلقی بد جامعه رنج می برند می گویم که حال و درد و رنج شما را بخوبی درک می کنم.


[ بازدید : 11 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

فقر فرهنگی و بیماران ام اس

يکشنبه 20 تير 1400
10:13
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی

فقر فرهنگی و بیماران ام اس


این فقر فرهنگی جنبه های مختلفی دارد.یک بیمار مبتلا به ام اس گرچه شاید بتواند از خدمات درمانی خوبی برخوردار شود اما نمی تواند توقع چنین خدماتی را از جامعه خود داشته باشد.فقر فرهنگی عملا سبب شده که جامعه ما دید کاملا منفی ای نسبت به این بیماران داشته باشد.متاسفانه تلقی عموم از این بیماری این است که این مبتلایان دیر یا زود ناتوان و وابسته به ویلچر می شوند.


همین تلقی اشتباه عملا سبب می گردد که این بیماران در مراحل مختلف ورود به جامعه همچون ازدواج و یا اشتغال دچار مشکل شوند.این موضوع به جامعه محدود نشده و خانواده ی بیماران را نیز در بر می گیرد.متاسفانه در صد طلاق و جدایی در این بیماران بیشتر است.از سوی دیگر حتی شرایط مساعد مورد نیاز این بیماران، گاه توسط خانواده ی نزدیک بیماران نیز رعایت نمی شود.حمایت جای خود را به ترحم و نگرانی بیمورد می دهد.تشویق به اشتیاق به زندگی و کار و فعالیت، جای خود را به ممانعت بیمار از انجام حتی کار روزمره می دهد و خانواده هم اصرار دارند که کاری که انجام می دهند کار درستی است.همه در کار هم دخالت کرده و خود را محق می دانند که بجای هم تصمیم بگیرند.




بارها اتفاق افتاده که خانواده و پدر و مادر از من که به عنوان متخصص بیماری ام اس فرزندشان هستم، خواسته اند که نام بیماری را به فرزندشان نگویم.و وقتی با اعتراض من روبرو می شوند که فرزند شما سی سال دارد و آیا این حق را ندارد که برای خود تصمیم گرفته و از وضعیت خود اطلاع داشته باشد، پاسخ می دهند که ایشان روحیه بسیار ضعیفی داشته و ما صلاح می دانیم که چیزی به او نگوییم.واقعا هم من نمی دانم که چگونه فردی سی ساله می تواند از بیماری خود اطلاع نداشته باشد و مثلا هفته ای سه بار آمپول تزریق نماید؟این فقر فرهنگی البته به جامعه و خانواده محدود نمانده و گریبان خود فرد را هم می گیرد.



اولین تظاهر این فقر فرهنگی در مقاومت افراد به قبول درمان و یا اصرار بر استفاده از درمان های جایگزین ام اس می باشد.




بارها دیده شده که فرد در توهم عوارض دارو است.دارو را شروع نمی کند با این استدلال که دارو عوارض دارد.جالب است وقتی شرایط بیماری را برای آنها شرح می دهیم و عنوان می نماییم که بیماری در صورت عدم شروع دارو می تواند نواقص بسیار جدی ای را برای فرد ایجاد نماید، باز بر حرف خود تاکید می کند.من بارها برای بیماران شرح می دهم که نتنها هر دارویی بلکه هر کاری می تواند فی نفسه عوارضی داشته باشد.ماشین سواری می تواند منجر به تصادف شود.در خانه نشستن می تواند مصادف با پایین آمدن سقف بدلیل مثلا زلزله باشد.پس در این صورت، نباید هیچ کاری انجام داد زیرا هر کاری عارضه ای دارد.



ام اس، بیماری و جامعه


دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است



چقدر شرایط اجتماعى مى تواند وضعیت یک بیمارى را تحت تاثیر قرار دهد؟


این سوال مهمى ست که باید هم از سوى پزشکان و هم جامعه شناسان و انسان شناسان بدان پرداخته شود. دلیل آنکه من در اینجا به این مسئله مى پردازم بدلیل تاثیر مخرب فهم و ادراک اجتماعی ما از مقوله بیمار و بیماری بر شرایط روانی، اجتماعی و جسمی بیماران است.



عمده بیمارانى که من ویزیت مى نمایم مبتالیان به ام اس مى باشند. من این تاثیر منفى را از جهات مختلف بر روى این بیماران احساس مى کنم.اولین و شایدمهم ترین این تأثیرات ناشى از نوعى انگی است که جامعه بر این بیماران مى گذارد.در کشور ما بیمارى ام اس بیش از آنکه بعنوان یک بیمارى با تمام ویژگیهاى خاص خود تلقى گردد نوعى انگ بشمار می آید. انگار بیمار جرمى را مرتکب شده و یا بدلیلى که خودش در آن دخیل بوده است بدین بیمارى مبتلا گشته است.بارها بیمارانم عنوان کرده اند که ما از نگاه مردم به خودمان بیزاریم. زیرا نوعى دل رحمى همراه با تحقیر را در آن احساس مى نماییم.




به من بارها گفته اند که شنیده ایم همکارانمان در گوش هم گفته اند که “فلانی مبتلا به ام اس است” کاری به او نداشته باشید. بیچاره چند وقت دیگر فلج می شود. و یا بسیار اتفاق افتاده که از استخدام این بیماران ممانعت کرده اند. با این تصور که آنها کارایی خوبی نداشته و در موارد افراطی حتی صحبت از انتقال بیماری شده است. حرفها و پنداشتهایی که کاملا نادرست و ریشه در جهالت فرهنگی ما دارد.



مخفی کردن بیماری ام اس


به همین دلایل در بسیارى از موارد، بیمارى ام اس از دیگران مخفى نگه داشته مى شود. این البته بدلیل رازدارى خانواده ها نیست. متاسفانه در جامعه ما هنوز تعریف درستى از حریم خصوصى وجود ندارد. در مقوله درمان و بیمارى افراد خود را محق به دخالت در امور دیگران مى دانند. این جمله که از طرف بستگان عنوان مىشود که لطفا در مورد بیمارى چیزى به او نگویید یک درخواست شایع از پزشک است. وقتى به آنها گفته مىشود که شما حق ندارند جاى کس دیگرى تصمیم بگیرید و او است که باید عمرى با این بیمارى سر کند انگار متوجه حرف شما نمى شوند. گاه مى بینیم که مثلا پسر عموى مادر بیمار نیز همراه او آمده تا در موردبیمارى بداند.


اینها همه گفته شد تا مشخص شود دلیل اینکه بیمارى ام اس در جامعه ما از دیگران پنها ن نگه داشته مى شود حفظ حریم خصوصى نیست بلکه ناشى از ترس خانواده است. ترس اینکه با بیان نام بیمارىسرنوشت و آینده ى فرزندشان دستخوش تغییر گردد. بارها دیده ام که خانواده از من مى پرسد که آقاى دکتر اگر خواستگار آمد باید بیمارى را به او بگوییم و وقتى با پاسخ مثبت من روبرو مى شوند مى گویند اینگونه که کسى با او ازدواج نمى کند. این ترس البته به هیچ وجه بی دلیل نیست. بسیارى از افراد نمى توانند این موضوع را هضم نمایند که همسرشان مبتلا به ام اس است و راه های درمان بیماری ام اس وجود دارد.


[ بازدید : 12 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

بررسی اثر منیزیوم خوراکی بر بهبود خستگی در بیماران ام اس

يکشنبه 20 تير 1400
10:07
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی

بررسی اثر منیزیوم خوراکی بر بهبود خستگی در بیماران ام اس عود کننده بهبود یابنده در بیمارستان سینا در سال ۹۹-۱۴۰۰

گزارش شده اند. منیزیوم ،با کاهش تحریک پذیری سلول های عصبی تاثیر قابل توجهی در سیستم عصبی دارد. همچنین منیزیوم با افزایش تاثیر بازدارندگی و تضعیف تاثیر تحریکی بر سلول های گانگلیونی اتونوم تاثیر میگذارد. منیزیوم با یون کلسیم در پایانه های عصبی رقابت میکند و در نتیجه از تحریک بیش از حد آنها جلوگیری میکند. بیشتر علایم اولیه کمبود منیزیوم شامل تظاهرات نورولوژیک و نوروماسکولار است که شامل کرامپ، سرگیجه، ضعف عضلانی، fatigue ، لتارژی و کاهش اشتهاست.





با توجه به اینکه در تعدادی از مطالعات دیده شده که سطح سرمی منیزیوم در خستگی در بیماری های مختلف موثر است و اینکه دیده شده سطح سرمی منیزیوم و غلظت منیزیوم در مغز در بیماران ام اس پایین تر است ولی در حال حاظر هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست که نشان دهد که آیا درمان با منیزیوم خوراکی میتواند بر بهبود خستگی در بیماران ام اس موثر باشد. با توجه به اینکه خستگی یک مشکل اساسی و شایع در بیماران ام اس است و بر کیفیت زندگی آنها تاثیر فراوانی دارد ، درمان این مشکل کمک فراوانی به این بیماران میکند.





فقر فرهنگی مهم ترین ویژگی وضعیت ام اس در ایران

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است



بیماری ام اس هم از آن لحاظ که شیوع فزاینده ای در جامعه ی ما پیدا کرده است و هم اینکه جوانان را درگیر می نماید در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.اما بررسی متون پزشکی مربوط به طب سنتی ایرانی نشان می دهد که این بیماری از دیر باز در جامعه ما وجود داشته و پزشکانی چون ابوعلی سینا با آن آشنایی داشته و علائم آن را ذکر کرده اند.با این حال بر هیچ کس پوشیده نیست که این بیماری در بیست سال اخیر اوج گرفته و هر ساله بر میزان بروز و شیوع آن در جامعه ما افزوده می شود.البته باید گفت که این افزایش شیوع، مختص به ایران نبوده و تقریبا تمام جهان را در گیر نموده است.







مثلا در گزارشهای اخیر حتی جوامعی همانند هند که قبلا ام اس در آنها شیوع پایینی داشت، از شیوع بالای آن خبر داده اند.این که چرا این اتفاق می افتد هنوز مشخص نیست ولی می توان به عواملی همچون کمبود ویتامین دی و نیز افزایش روزافزون مصرف دخانیات اشاره نمود.سن متوسط درگیری در جامعه ما 26 سال بوده و خانمها را بیشتر از آقایان درگیر این بیماری می شوند.از لحاظ علائم تظاهر یابنده دو علامت گزگز و تاری دید شایعترین علامت می باشند.متاسفانه در سالهای اخیر بر میزان موارد فامیلیال و نیز ام اس کودکان نیز افزوده شده است.علی رغم تمام این مسائل و همسو با افزایش شیوع بیماری، خوشبختانه مقوله درمان و کنترل بیماری نیز در چند سال اخیر بمیزان قابل توجهی دگرگون شده است.اگر تا پیش از این، 80 درصد بیماران در نهایت سیر پیشرونده پیدا می کردند، اکنون و به مدد داروهای نوین، از این درصد بمیزان قابل توجهی کاسته شده است.اگر تا همین چند سال پیش داروهای تزریقی ای همچون ربیف و بتافرون و آونکس تنها داروهای موجود بودند و بیمار باید بصورت مکرر و مداوم تزریق انجام می داد اما اکنون ما با طیفی از داروهای خوراکی روبرو هستیم.





همچنین باید به دسته ای از داروها همچون مونوکلونال آنتی بادی ها اشاره کرد که احتمالا در آینده ی نزدیک روند کنترل بیماری ام اس را متحول خواهند نمود. اینها همه اتفاقات بزرگیست که در سطح دنیا در جهت بهبود هر چه بهتر شرایط بیماران اتفاق می افتد.






در کشورمان نیز با همت اساتید گرانقدر این حوزه تحولات عمیقی در حال اتفاق افتادن می باشد.می توان بصورت فهرست وار به این موارد اشاره کرد.در وهله اول ایجاد کلینیک های تخصصی ام اس در ایران است.خوشبختانه در سالهای اخیر شاهد احداث کلینیک های تخصصی در شهرهایی چون تهران، اصفهان، ساری و زنجان بوده ایم و بتدریج بر تعداد این کلینیک ها نیز افزوده می گردد.این کلینیک ها که گاه از همکاری سایر متخصصان همچون فیزیوتراپ ها، روانشناسان، روانپزشکان ، متخصصان تغذیه و نیز کاردرمانها برخوردار است سبب شده که خدمت رسانی به بیماران در جامعه ی ایرانی متحول گردد.همچنین باید به قابلیت شرکتهای دارویی ایرانی نیز اشاره کرد. بمدد این شرکتها اکثر داروهای مورد مصرف در زمینه ام اس در ایران با کیفیت خوب و قابل قبول تولید می گردند.اما علی رغم تمام این پیشرفتها،گاه فقر فرهنگی شدید بسیاری از این تلاشها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.







درمان بیماری MS

مثال دیگر اصرار بیماران از استفاده از طبهای جایگزین بخصوص طب سنتی برای درمان بیماری MS است.بیشک طب مکمل جایگاه خود را دارد ولی نه به آن شکلی که در جمعه ما معرفی می گردد و ادعای درمان قطعی بیماری را دارد.بگمان من بسیاری از این تصمیم ها و تفکرات ناشی از عدم مطالعه است که همچون انگلی مرگ بار تمام جامعه ما را به خود مبتلا کرده است.بسیاری از بیمارانی که عنوان می کنند که نظر شما در مورد طب سنتی و زنبوردرمانی چیست و ما شنیده ایم که بیمارانی بوده اند که با این روشها درمان شده اند،در کمال ناباوری از تحصیلاتی در سطوح بالا برخوردار می باشند.اما عدم مطالعه سبب می شود که براحتی چنین ادعاهایی را بپذیرند.از آنها می پرسم در دنیا نزدیک به سه میلیون مبتلا به ام اس داریم .اگر کسی بتواند بیماری را درمان کند جایزه ی نوبل می گیرد.چگونه این همه محقق نتوانسته اند به درمان قطعی برسند ولی فلان عطار و رمال که هیچ گونه تحصیلاتی در این زمینه ندارند می توانند چنین ادعایی داشته باشند؟وقتی بیماری چنین ادعاهایی را می پذیرد متاسفانه تنها می تواند ریشه در ناآگاهی و عدم مطالعه داشته باشد.






چندی پیش داستان درمان قطعی ام اس در کانادا موج سنگینی را در کشور ما راه انداخت.بسیاری از بیماران خود را آماده کردند که برای این درمان قطعی راهی کانادا شوند.جالب اینجا بود که این موج سنگین فقط مختص کشور ما بود و حتی در خود کانادا هیچ کسی برای درمان به تیم آقای فریدمن که این کار را انجام داده بودند، مراجعه ننمود.علت این اختلاف در رفتار در آنجا بود که هیچ یک از بیماران ما زحمت مطالعه اصل تحقیق را به خود ندادند که هم بصورت مقاله علمی و هم مطالب عامه فهم در فضای مجازی موجود بود.منبع آنها که با قطعیت هم برآن پافشاری می نمودند خبرهای ناقص و اشتباهی بود که در رسانه های ما انعکاس یافته بود.






اینها گوشه ای از موانع بهتر زیستن در جامعه ماست.حقیقتا تا هنگامی که نفهمیم این دانایی است که توانایی می آورد نباید انتظار زندگی بهتری را در چنین جامعه ای با چنین فقر فرهنگی ای داشته باشیم.


[ بازدید : 12 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

شیوع اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به MS

يکشنبه 20 تير 1400
9:39
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی

اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به MS


بیماری مالتیپل اسکلروز شایع ترین بیماری التهابی با واسطه ایمنی در سیستم عصبی مرکزی می باشد که به طور معمول بالغین را گرفتار می کند و بر اساس کرایتریای مک دونالد که آخرین بار در سال ۲۰۱۷ بازبینی شده است تشخیص داده می شود.(۱) کرونا ویروس جدید هفتمین نوع از ویروس کرونا بود که موجب ایجاد بیماری در انسان ها می شود. این ویروس متعلق به خانواده کرونا ویریده می باشد و نوعی ویروس پوشش دار با RNA غیر سگمانه و positive sense می باشد.




به جز کرونا ویروس جدید در این خانواده ویروس های دیگری نیز سبب اپیدمی های خطرناک دیگری نیز شده بودند که از آن جمله SARS-CoV و MERS-CoV در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۱۲ قابل ذکر است.(۲) بر اساس مشاهدات تجربی بروز این اپیدمی گسترده در جامعه به علل مختلف زمینه برای ایجاد اضطراب و استرس در میان مردم ایجاد کرده است.عدم کشف داروی موثره ی قطعی، زیر سوال رفتن پی در پی درمان هایی که پیش از این به عنوان درمان موثر شناخته می شده است، عدم کشف واکسیناسیون موثر، نگرانی از پخش عادلانه ی واکسن در سراسر جهان، و عدم آگاهی از عوارض بلند مدت این بیماری از عوامل خطر ایجاد استرس و افسردگی می باشد.





به طوری که ممکن است سبب گردد بیمار مبتلا به بیماری زمینه ای دیگری را از دریافت خدمات درمانی مورد نیاز حداقلی محروم سازد و زمینه را برای ایجاد عوارض بیشتر فراهم آورد. اضافه بر این موضوع در مطالعات از استرس به عنوان فاکتوری در شروع و ایجاد حملات ام اس نیز نام برده شده است.(۳) در مطالعات قبلی هم چنین تاثیر دپرشن در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس به اثبات رسیده است که خود گواه دیگری بر اهمیت یافتن فاکتور های دخیل در بیماری ام اس می باشد.(۴) ازطرفی دیگر با توجه به این که تا ۷۰% بیماران مبتلا به ام اس از اختلالات شناختی رنج می برند این موضوع که در طول پاندمی کرونا دچار اختلالات روان پزشکی شوند دور از ذهن نمی باشد. لذا قصد داریم میزان شیوع اظطراب و افسردگی و ارتباط آن را با ترس از ابتلا به کرونا ویروس بسنجیم.




بررسی فراشناخت در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس MS


بررسی فراشناخت در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و ارتباط آن با مشخصات دموگرافیک، افسردگی و میزان اضطراب


مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن و پیشرونده التهابی سیستم عصبی مرکزی است که در این بیماری با از بین رفتن میلین و دژنره شدن نورون ها در سیستم عصبی مرکزی عملکردهای مختلف فرد تحت تاثیر قرار می گیرد. به طور خاص، اختلال شناختی می تواند تا ۷۰ از بیماران مبتلا به MS را تحت تاثیر قرار دهد که در تمام مراحل و همه زیرگروه های بیماری گزارش شده است. مطالعات تاریخ طبیعی نشان می دهد که به محض ایجاد اختلال عملکرد شناختی در بیمار مبتلا به MS ، احتمال جبران آن وجود ندارد. از طرف دیگر معاینات عصبی استاندارد ممکن است نتواند اختلالات شناختی نوظهور و شکایات شناختی خود گزارش شده توسط بیماران را تشخیص دهد. امروزه ، ارزیابی عینی منظم عملکرد شناختی در بالین نیز به ندرت انجام می گردد. بعد دیگر شناخت فراشناخت است.





فراشناخت با مفهومی که در روان شناسی شناختی جدید مطرح شده است به عنوان یکی از مولفه های مهم شناخت همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اخیراً ، چندین محقق به نقش مهم باورهای فراشناختی ناکارآمد در زمینه بیماریهای مزمن از جمله MS اشاره کرده اند و مجموعه ای از تحقیقات در حال رشد تاکید کرده اند که فراشناخت با پیشرفت و تداوم اختلالات روانشناختی در ارتباط است.





در مطالعات کمی ارتباط بین باورهای فراشناختی و علائم اضطراب و افسردگی در بیماری های جسمی از جمله MS بررسی شده است. با توجه به اهمیت فراشناخت در ایجاد اختلالات روان شناختی شایع نظیر افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به MS و نقشی که درمان های فراشناختی در روند بهبود این اختلالات و در پی آن افزایش کیفیت زندگی بیماران ایفا می کنند، محقق بر آن شد که به انجام مطالعه پیش رو بپردازد تا هر چه بهتر به ارتباط بین فراشناخت و اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به MS پی ببرد.


[ بازدید : 11 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]